برای من...
برای من حرف زدنای تو خیلی شیرینه ، لبخند قشنگت موقعی که می فهمی من ناراحتم، گفتن جمله مامان بخند.... وای رادمهر از بهشت اومدی؟ راه می ری و عشق می پاشی شادی می بخشی... ای وای اگر من انانتدار خوبی نباشم... تو داری بزرگ می شی و مسئولیتت داره با تو بزرگ می شه... خدا نکنه که من بی لیاقتی کنم و نتونم اونی باشم که لایق عشق پاک کودکانه توئه.... مسئولیت من در برابر تو چیه؟ فقط غذا؟ لباس؟ بازی؟ به عمق مسئولیتهای مادرانه ام که نگاه می کنم قلبم میریزه... خدایا کمکم کن... کمکم کن بتونم... بغلت که می کنم می بوسمت از فرق سر تا کف پا... انگار فرشته ها هم پا دارن نه؟ موقع خواب پاتو می یاری می گی مامان پامو بخوابون من می بوسمش و می خوابونمش بعد...
نویسنده :
مامان رادمهر
16:53